بیوگرافی حامد بهداد
بیوگرافی حامد بهداد:
متولد 6 آبان 1352 مشهد
برای اولین بار با ایفای نقش اصلی در فیلم « آخر بازی » (همایون اسعدیان، 1379) سینما را تجربه کرد و برای بازی در همین فیلم هم کاندید سیمرغ بلورین از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. اما بعدها با وجود اینکه هیچگاه در شکل و شمایل نقش اول ظاهر نشد، اما توانست بازیهای در خور توجهی از خود در قالب نقش مکمل در فیلم های مختلف به جا بگذارد که از جمله می توان به فیلم های « بوتیک » (حمید نعمت الله، 1381)، « این زن حرف نمی زند « (احمد امینی، 1381)، « کافه ستاره » (سامان مقدم، 1384) و « آدم » (عبدالرضا کاهانی، 1385) اشاره کرد. اما پررنگ ترین بازی او در قالب نقش مکمل، بازی در فیلم « روز سوم » (محمدحسین لطیفی، 1385) بود که در نقش یک افسر عرافی که در بحبوحه محاصره خرمشهر عاشق دختری خرمشهری می شود، ظاهر شد و موفق شد نظر اکثر کارشناسان و منتقدان سینمایی را به خود جلب کند و برای دومین بار پس از « آخر بازی » کاندید سیمرغ بلورین از دوره بیست و پنجم جشنواره فیلم فجر شود. بازی حامد بهداد در « روز سوم » اوج هنرنمایی اوست.
مصاحبه با حامد بهداد:
او دارای تحصیلات لیسانس است .كمتر كسى باور مى كرد بازیگر ناشناخته فیلم آخر بازى روزى به یك ستاره تبدیل شود. اما بازى دلچسب و فراموش نشدنى حامد بهداد در آخرین ساخته سینمایى همایون اسعدیان او را به یكى از امید هاى بازیگرى نسل سوم بدل ساخت. بهداد در اولین حضورش كاندیداى دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از نوزدهمین جشنواره بین المللى فیلم فجر شد و پس از آن با حضورى كوتاه اما درخشان در فیلم بوتیك بار دیگر توانست كاندیداى دریافت تندیس خانه سینما شود و حالا پس از ۵ سال از وى به عنوان یكى از آیندگان بازیگرى نام مى برند حامد بهداد در مجموعه تلویزیونى سایه آفتاب ساخته محمدرضا آهنج با ایفاى نقش رضا توانست چهره اى متفاوت از خود بروز دهد و این بار شاهد قضاوت بیشترى درباره بازى اش باشد
او كه در این سال هاى اخیر تمام تلاش خود را معطوف حرفه اش كرده است مى كوشد تا در فضاى سینماى كشور از حاشیه نشینى پرهیز كند.
آنچه در ذیل مى خوانید حاصل گفت وگو با حامد بهداد درباره نقش رضا در مجموعه سایه آفتاب است
این اولین بار بود كه شما را در یك مجموعه داستانى دنباله دار مى دیدیم
بله این نخستین بار است كه در یك سریال بازى كرده ام. البته در دو كار اپیزودیك هم بازى داشته ام جست وجو در شهر و معما
بازى شما در این كار با نقش هاى دیگر تان متفاوت است. چه شد كه این نقش را پذیرفتید
علت تفاوت این نقش با نقش هاى دیگر این است كه طبیعى بازى نمى شود، خیلى ها مى گویند كه نقش غلوشده اى است، ممكن است اینگونه به نظر برسد. با اینكه متداول نبودن دیالوگ ها به این غلو دامن مى زند اما نظر شخصى ام چیز دیگرى است. البته مى توان گفت تمام شخصیت هاى داستان به همین سبك نوشته شده است
چه شد كه به حرفه بازیگرى روى آوردید
طى قرارى كه با خود گذاشته بودم ما به دنیا آمده ایم تا شاهد اتفاق هایى در زندگى مان باشیم، شاهد اتفاقات ریز و درشتى كه من نیز ناظر این اتفاقات هستم. بگذریم، پس از آخر بازى یك اپیزود از مجموعه همسفر را براى قاسم جعفرى كاركردم و بعد از آن یك مجموعه ۲۶ قسمتى (كودكان و نوجوانان) به سفارش شبكه جهانى جام جم را كارگردانى كردم. یك اپیزود از مجموعه معما را بازى كردم. به هر تقدیر اینها حدفاصل آخر بازى و بوتیك به حساب مى آمد
در مصاحبه اى از شما پرسیده شده بود «بازى شما در این سریال بى شباهت به بوتیك و این زن حرف نمى زند نیست»، با آنكه مخالفت كرده بودید، مى خواهم به تفصیل در این باره توضیح دهید
بى ربط است، بازى هاى آل پاچینو نیز شبیه به هم هستند. اما چرا آل پاچینو بازیگر خوبى است. ساده ترین بخش بازیگرى در این است كه بخواهى بازى متفاوتى ارائه كنى. بازیگر براساس نگرش و شخصیتش كارش را پیش مى برد. ما در بازیگرى دنبال چه چیزى هستیم؟ چه تفاوتى میان بازى حمید فرخ نژاد در عروس آتش و ارتفاع پست وجود دارد؟ حقیقت این است كه در هر دو فیلم عالى بازى كرده است. من به عنوان بازیگر و كسى كه كارشناسانه (صددرصد تخصصى) به این مقوله نگاه مى كنم، پیگیر شباهت این دو نقش نیستم؛ بلكه سراغ این وجه ماجرا مى روم كه این بار چقدر توفیق نصیب او شده و چه مقدمه در نقش روح دمیده شده است. نقش چارچوبى است كه توسط نویسنده ترسیم شده و بازیگر تنها به آن جان مى دهد
بازیگر اندیشه هاى كارگردان و نویسنده را از دریچه دغدغه هاى شخصى اش متجلى مى سازد. او نقطه نظرات نویسنده و كارگردان را به خاطر مى سپارد اینكه مى گویم نویسنده یعنى كسى كه درام مى داند از طرفى دیگر با دغدغه ها و از زاویه نگاه خودش نقش را خلق مى كند. در اینجا است كه مهرداد شبیه رضا و رضا شبیه سروش است. به نظر من تفاوت به آن معنى متداول و كلیشه اى چیز جالبى نمى تواند باشد اما تفاوت در یك نگاه جدید است كه مى تواند بازى را جذاب كند
باز هم تاكید مى كنم كه تمام بازیگران مطرح دنیا شبیه خودشان بازى مى كنند. صدا همان صداست و بدن همان بدن است؛ فقط آن آدم در موقعیتى جدید قرار گرفته كه نویسنده آن موقعیت را به صورت كاملاً ویژه مى آفریند و ارائه مى دهد. رضا در سایه آفتاب مى تواند دو كوچه آن طرف تر از مهرداد زندگى كند ولى شبیه هم نیستند و این را مى توان از تك تك عناصر بصرى موجود فهمید. رضا پاى بند به خانواده خود است و براى گذران زندگى به هر كارى تن داده است و این هر كارى، در حین آبرودارى است. كار رضا اصلاً دزدى نیست، من نمى خواهم رضا را توجیه كنم یا برایش كسب آبرو نمایم. براى من فرقى نمى كند كه آن نقش دزد باشد یا هر چیز دیگر. رضا بچه كوچه است و سوداى پیشرفت (از نوع عجیب و غریب) را ندارد اما مهرداد (بوتیك) این سودا را دارد. رضا به خانه و خانواده اش اهمیت قائل است و به زندگى سنتى پاى بند است
رضا مابه ازاى بیرونى ندارد، در صورتى كه مهرداد مابه ازاى بیرونى دارد. خواستم از رضا نقشى بسازم كه دوست داشتنى باشد و تماشاگر با آن همذات پندارى كند. در مجموع تفاوت در جزئیات معنا پیدا مى كند و من در جزئیات این را رعایت كرده ام
شخصیت رضا با ادبیاتش همخوانى ندارد و دیالوگ هایش شاعرانه است. تقابل لمپنیسم و شاعرانگى عجیب است
وقتى مى گویم مابه ازاى بیرونى ندارد، این مسئله را نیز شامل مى شود. اتفاقاً دیالوگ هاى او از این ادبیات برخوردار است. فرض كن رضا همراه پدربزرگش به مراسم عزادارى ایام محرم مى رفتند و عزادارى مى كردند یا در زورخانه اشعار فردوسى را مى شنیده، پس این كاراكتر كلى اشعار و ادبیات حفظ شده دارد
دیالوگ رضا در یكى از اپیزودهاى سریال درباره رنگ پیراهن اش این بود رنگش عوض نمى شد جز با مرگ به این شخصیت نمى آید كه فلسفه مرگ را بداند و روشنفكرانه حرف بزند
ابتدا باید روشنفكرى را معنى كرد. او به خاطر معشوقه اش سیاه پوشیده است، همین. در قدیم بعضى ها پس از مرگ معشوق خود سیاه مى پوشیدند و تا چهل روز و یا بیشتر و شاید تا آخر عمر سیاه را درنمى آوردند، فرض كن رضا ضرب المثل ها و اصطلاحات را خوب نمى شناسد، پاى نقالى نشسته است و داستان هاى شاهنامه را هم شنیده است. زمانى كه من دیالوگ هاى او را خواندم، گفتم این شخصیت مى تواند به این گونه باشد، یكى از آدم هاى خاص زور خانه
بازى شما موجب شده تا بازى هاى دیگر دیده نشود و شخصیت رضا برجسته تر از سایرین باشد
تلاش كردم كه خوب بازى كنم و به دیگران كارى نداشتم. دوست ندارم وارد حاشیه شوم. سعى مى كنم كار خودم را به نحو احسن انجام دهم
آیا در انتخاب نقش خود به تیم بازیگرى و پارتنر هاى خود اهمیت مى دهید
این مسئله اهمیت دارد اما نمى توانم در این ماجرا تاثیر گذار باشم. به هر حال من باید كار خودم را انجام دهم
شما در بوتیك و این زن حرف نمى زند نیز حضور كوتاه اما بازى برجسته اى داشته اید. آیا این را ادامه خواهید داد
خیر، هیچ چیز دست ما نیست و هر چه كه خداوند رقم برند همان را انجام مى دهم. در فیلم نفست رو حبس كن سامان مقدم، در یكى از نقش هاى اصلى بازى مى كنم كه كمى متفاوت است. ظاهر نقش ساده است اما براى ایفاى نقش زحمت زیادى كشیده ام. درآوردن و خلق نقش براى من یعنى رضایت خودم و بعد كارگردان. زمانى كه خودم و كارگردان از نقشى كه ایفا كرده ام راضى باشیم آن كار برایم دلچسب است؛ چون این یك ائتلاف میان من و كارگردان بوده و هر دو به مخاطب فكر مى كنیم. زمانى كه براى خودت قرارداد هاى كوچك مى گذارى و به آنها عمل مى كنى، كارگردان و تماشاگر مشعوف مى شوند. اتفاق بسیار خوبى مى افتد. آن قدر كه باورت نمى شود و خودت از نقشى كه بازى كرده اى شگفت زده مى شوى
در كل به این سریال چگونه نگاه مى كنى. آیا مجموعاً از عملكرد خودت راضى هستى
من تنها از صداوسیما ناراضى ام. صداوسیما مى تواند شرایط بسیار خوبى فراهم كند اما این شرایط بسیار كم فراهم مى شود و مجموعه هایى همانند امام على كمتر تولید مى شود. صداوسیما باید ارزش گذارى هاى سخت گیرانه و بهترى را داشته باشد. به هر تقدیر كار خودم را مى كنم و از كارم لذت مى برم. امیدوارم تماشاگران نیز در این لذت با من شریك باشند
فكر مى كنید چرا بعضى ها از بازى شما ناراضى اند
مهم نیست كه بعضى ها از كار من ناراضى اند، مهم این است كه بعضى ها از كار من راضى اند. امیدوارم به زودى كارى ارائه دهم كه آنهایى كه ناراضى اند نیز بازى مرا دوست داشته باشند.در این كار نظر مخالف و موافق بسیار است و نظر مخالف نظر بدى نیست و یك سرى نظرات بازیگر را رشد مى دهد و جایگاهش را ارتقا مى بخشد
مجموعه آثار:
- آخر بازی (همایون اسعدیان، 1379)
- این زن حرف نمی زند (احمد امینی، 1381)
- بوتیک (حمید نعمت الله، 1381)
- کافه ستاره (سامان مقدم، 1384)
- عروس کوهستان (یوسف سیدمهدوی، 1384)
- باغ فردوس پنج بعدازظهر (سیامک شایقی، 1384)
- آدم (عبدالرضا کاهانی، 1385)
- روز سوم (محمدحسین لطیفی، 1385)
- تسویه حساب (تهمینه میلانی، 1386)
جشنواره ها و جوایز:
- کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « روز سوم » - 1385
- کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از هشتمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « بوتیک » - 1383
- کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دهمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « کافه ستاره » - 1385
- پنجمین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم « این زن حرف نمی زند » - 1382
- دومین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم « بوتیک » - 1383